سلام سلامی چون اشک
اشکی چون شمع
شمعی چون نور
و نوری چون شما دوستان گلم
به وب من خوش امدید
نظر یادتون نره
سلام سلامی چون اشک
اشکی چون شمع
شمعی چون نور
و نوری چون شما دوستان گلم
به وب من خوش امدید
نظر یادتون نره
شب است و ...
من لبریز از سکوت و تنهایی
و هجمه ی آرزوهای نارَس
آه ... چه سخت است
که دیگر دلت با هیچ قراری ، قرار نگیرد
ساده نگذر
نوشته هایی که تو رااشک یاعشق می بخشند
قلب نویسنده اش راهزاران بارسلاخی کرده اند
دوستش دارم
ادامه مطلب
یادم باشد حرفی نزنم که...
به کسی بربخورد...
نگاهی نکنم...
که دل کسی بلرزد...
راهی نروم ...
که بیراه باشد...
خطی ننویسم...
که آزار دهد کسی را...
یادم باشد که...
روز و روزگار خوش است...
همه چیز روبه راه است...
تنها...تنها...دل ما دل نیست...
ادامه مطلب
بزرگترین حماقت زندگی می تونه این باشه که
به کسی که اشکاتو میبینه و بی اعتنا میره ،
برای بار دوم اعتماد کنی ....!
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ !!!
......
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ
ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ
ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!"
++++++++++++++++++++++++++++++++++
یک پاکت سیگار . . .
شراب به مقدار لازم . . .
یه دل پر . . .
اینجا شروع ماجراست . . .
انتهایش را خدا هم نمیداند
++++++++++++++++++++++++++
کجای زندگی را با تو مشترک بوده ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
که حالا تلفن خوش خیالت تو را مشترک مورد نظر من میخواند؟؟؟؟؟؟
مورد نظر شاید ولی مشترک نه . . .
چه خوش خیال است
من + تو = هرگز
گاهی عمر تلف میشود ؛
به پای یک احساس ….
_______________________________
بهار و این همه دلگیری ؟؟
کسی فصل ها را جا به جا نکرده ؟؟!
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش ........
ادامه مطلب
همین کافیه....!
++++++++++++++++++++++++++++
پایانی برای قصه ها نیست،
نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر!
خسته ام از جنس قلابی آدمها...
دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زده،
حالم خوب است...
اما گذشته ام درد میکند!!
ادامه مطلب
شــک نکــــن ...!
" آینــــده ای " خواهـــم ساخت که ,
" گذشتــــه ام " جلویــــش زانــو بزنــــد ...!
قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...!
برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود ,
آنـــقـــدر خوشبخت می کنــــم کـــــه ,
به هـــر روزی که جــای " او " نیـستـی به خودت "لعنـــت " بفـــرستـی
__________________________________
درد مـــن،
چشمانـــی بـــود کـــه
بـــه مـــن " اشـــک " هدیـــه میـــداد
و بـــه دیگـــران " چشمـــک " ..........!
ادامه مطلب